چرا در روز عروسی ام فرار نکردم؟
روز عروسیم ، روزی که باید خوشبخترین روز درزنده گیم میبود به دهشتناک ترین و بد ترین روز زنده گیم مبدل شد. درآن روز پی بردم که عشقم، خوشی هایم و حتی زنده گی آینده مشترک زناشوهری ام جز دروغی بیش نیست. خون در رگانم خشکیده بود نمیدانستم چی کنم ؟ چیگونه عکس العمل ازخود نشان بدهم ؟ چگونه ازاین حالت خود را نجات بدهم ؟ کجا بگریزم ؟ بلاخره راه بیرون رفت چیست ؟ سوال های که به یکی آن هم جوابی نمیافتم . به بیچاره گی و… Read More چرا در روز عروسی ام فرار نکردم؟